اعتراض پزشكان به صدا وسيما

v

/ #414 تیر خلاص

2014-11-29 15:09

سیستم درمان ما بیماری بود در استانه احتضار که هرچند گاهی هرکس که در مسند صدارت تکیه می زد  سعی می کند به نوعی با احیا انرا برای مدتی بیشتر زنده نگاه دارد غافل از انکه چون تشخیص اشتباه است و درمان علامتی است این بیمار همیشه محتضر است حال یکی می اید و دم از نظام ارجاع می زند و یکی بر طرح تحول می کوبد و یکی  از مقیمی می گوید و دیگری از پرداخت از جیب مردم .

اری از انجا که من چون ریش سپیدان این سیستم انقدر اگاه نیستم و از سوی دیگر پزشک هم نیستم که 50 سال درس خوانده باشم اینک حق 50 ساله خویش را از جیب مردم مطالبه نمایم برداشتهایم را در معرض دید عموم گذاشته ام تا شما مرا راهنمائی کنید و در مورد قضاوت هایم داوری نمائید .

1- این بیمار ما بیش از انکه به قانون نیاز داشته باشد به نظارت بر اجرای قانون نیاز دارد او همان بیماری است که ازکمبود اکسیژن رنج می برد و ولی همراهانش چون دانه های زنجیر به دور اوچنان حلقه زده اند که جائی برای نفس کشیدن هم به او نمی دهند بگذریم که چند نفری هم به زور به او اب قند می خورانند در سیستم درمان اگر قرار باشد از همین امروز قانون گذاری تمام شود ما برای سالهای سال قانون داریم بشرطی که برای ان ناظری باشد که حق نظارت را ادا نماید .

2- سیستم درمان ما همان بیماری است که سالها از تلخی قند رنج می برد و اینک ما برایش دکستروز تجویز کرده ایم ما به او اموخته ایم تلخی قند را باید با خوردن قند جبران نماید . سیستم درمان ما سالها از زیر میزی و هزینه های غیر متعارف رنج می برد اما اینک به جای درمان برایش تعرفه 300 درصدی منظور می کنیم

3- سیستم درمان ما همان بیماری است که دچار زخم بستر شده و درمانش دبریدمان زخم است اما ما برایش قبل از دبرید پیوند پوست کرده ایم ما نتوانستیم انکالهایمان را مجاب به اجرای قوانین کنیم و باز بروی همان زخم کهنه مقیمی  و ماندگاری و... را پیوند زدیم .

4- ما می دانیم که اندامی که درآن سلول سرطانی متاستاز داده دیگر به درد اهداء عضو نمی خورد اما می خواهیم از این درمان سرطان زده برای آموزشمان عضوی پیوند کنیم . سالهاست که ما می دانیم مشکل ما در اموزش نیست اما چون می خواهیم بیمارمان را شایسته پیوند سازیم اموزش را بهانه قرار می دهیم مگر نه اینکه اموزش ما در درمانمان شکل گرفته است . پس مشکل ما عملکردمان در درمان است نه در اموزش، دانشجویان امروز عملکرداساتیدشان را حوزه درمان راهنمای فردای خود می دانند

5- تنها عضو سالم این بیمار قلبش بود اگر چه به واسطه سالها  رنج و بی مهری ناتوان گردیده و گاه vt کرده گاه AF اما همچنان می تپد واما اینک انهم تاب تپیدن دیگر ندارد اگر تعرفه گذاری خدمات پرستاری همان استروپتوکینازی بود کی می بایست لخته های  بی مهری درون انرا باز کند  انرا در پشت دربهای وزارتخانه ها نگه داشته اند و اینک این قلب در استانه ایستادن است . قلب در استانه ایستادن است و انها خون تزریق می کنند غافل از اینکه اگر قلبی نباشد بدن نمی تواند از این خون تازه استفاده نماید .

اری با وجود تمام بیماریهای این کالبد در حال احتضار وزارت 7 درصدی ها تشخیص را اشتباه داده و تیر خلاص خویش را با در قالب مرحله سوم طرح نظام سلامت بر قلب این بیمار شلیک نمود و پرستاران که سالها تمام کاستی ها را نادیده بودند و سکوت اختیار کرده بودند  می خواهند  از بی عدالتی فریاد بزنند .و از همراهی با تیم درمان سرباززنند

اگرچه هنوز متولیان این بیمار در تعریف سیر بیماری دراشتباهندو می خواهند به جای درمان بیمار  سیر بیماری تغییر دهند و لی ایا بازگشت به عقب شدنی است ؟؟؟؟؟

وشاید طرح تربیت پرستاران در قالب دوره های کاردانی و یک ساله و چند ماهه همان سنگ قبری است که می خواهند بر سر مزار این بیمار بنهند